به گزارش مشرق، حسن رشوند کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی نوشت: سحرگاه امروز صبح که ۴۰۰۰ آواره فلسطینی در مدرسه تابعین محله الدرج غزه آماده می شدند تا در پیشگاه پروردگار خویش سر به سجود گذاشته تا رنج آوارگی خود را برای مدت کوتاهی فراموش کنند، دشمن زبون صهیونیستی با یورش حمله هوایی به این مدرسه ، سجده گاه آنها را غرق خون کرد و با شهادت بیش از ۱۰۰ نفر و دهها مجروح بار دیگر ثابت کرد که این رژیم هیچ بویی از انسانیت نبرده است.
حمله به مدرسه تابعین ، محصول شرم آور جدیترین نسل کشی است که توسط رژیم جعلی صهیونیستی در غزه صورت گرفته است.ماشین کشتار نتانیاهو فاقد این درک است که جان باختن بیش از ۴۱ هزار فلسطینی مظلوم و بیش از ۱۰۰ هزار مجروح روی دست این ملت ، آنها را مقاوم تر کرده است.
رژیم صهیونیستی باید هم عصبانی باشد چرا که امروز حذف هنیه نه تنها او را در این جنگ نابرابر از حریف توانمندش پیش نیانداخته ، بلکه حماس، جهاد اسلامی و کل جریان مقاومت را فعالتر کرده است و آمدن یحیی سنوار کابوس بزرگتری را برای آنها رقم زده است. شاید اگر فردی بجز نتانیاهو رئیس دولت جعلی تلآویو بود، از حذف هنیه صرفنظر میکرد زیرا میدانست که با کنار رفتن او، نیروی فراوانتری برای ادامه مبارزه در وجود رزمندههای حماس زایش خواهد یافت و عزم مبارزه در آنها را تشدید خواهد کرد و این اتفاق با آمدن یحیی سنوار که هم مرد سیاست است هم میدان ، دقیقاً افتاد.
در واقع هر چه شکوه و قدرت از درون سازمانهای مبارز فلسطینی برمیخیزد، از ایستادگی ذاتی آنها و روحیه تسلیمناپذیریشان است و هرگونه نگونبختی که طی این سالها دامان رژیم جعلی تلآویو را گرفته، محصول عدم درک این واقعیت مسلم توسط طراحان جنگی آنهاست.خواه این رفتارهای شرورانه در مدرسه تابعین محله الدرج با به شهادت رساندن و مجروح کردن صدها زن و کودک بیگناه افتاده باشد ، خواه با یک نمایش ساختگی ناشی از فشار افکار عمومی داخل سرزمین های اشغالی در روستای مجدل الشمس در جولان اشغالی رخ داده باشد. مهم این است که رژیم صهیونیستی در یک تنگنای منطقه ای و جهانی قرار گرفته است و بی آبرو و هو شدن ورزشکاران آنها در المپیک ، تنگنای منطقه ای و جهانی این رژیم را افزایش داده است.
رژیم صهیونیستی در ماجرای کشته شدن ۱۲ کودک در خلال حادثه مجدل الشمس و متهم کردن حزب الله به نقش آفرینی در این رخداد در تلاش است تا پس از به شهادت رساندن دهها هزار زن و کودک فلسطینی در تجاوز ده ماهه اخیر خود به نوار غزه ضمن تبرئه خویش از جنایات غزه مدعی شود نه تنها اسرائیل بلکه حتی نیروهای محور مقاومت نیز در جریان جنگ مرتکب جنایت میشوند و بدین صورت اجماع حاصل از فشار افکارعمومی بین المللی علیه خود را تعدیل و پیکان فشارها را متوجه حزب الله و دیگر گروههای مقاومت نمایند. اما از آنجا که ۷۵ سال سیاست این رژیم همواره کشتار ، جنایت و تجاوز بوده است ، حتی با طراحی سناریوی مجدل الشمس در جولان اشغالی نتوانست برای مدتی کوتاهی دست از جنایت علیه مردم غزه بردارد تا سناریوی ساختگی خود را در نزد افکار عمومی جا بیندازد. چرا که خوی ددمنشی مانع از تطهیر این چهره پلید می شود.
در این میان ، آنچه شرم آور است نگاهی است که برخی دولت های عرب منطقه در مذاکره با این رژیم برای آتش بس و چه بسا صلح دنبال می کنند. دو روز پیش در خبرها آمده بود دولت های مصر و قطر بدنبال خط مذاکره با رژیم صهیونیستی هستند و اولین خبرها یی که منتشر شد بحث موافقت رژیم با ادامه مذاکرات بود. سوال اینجاست در حالی که باران بمب و موشک بر سر زنان و کودکان بی دفاع غزه نه در میدان رزم ، بلکه در داخل اردوگاههای موقت، مدارس و اماکن تعیین شده برای حفظ جان آوارگان سرازیر است، سخن از مذاکره و موافقت رژیم با اینگونه مذاکره چه معنایی دارد؟
چرا این کشورها بجای فشار به رژیم صهیونیستی و قطع شریان حیاتی آن - یعنی سیاستی که از همان ابتدای حمله صهیونیست ها به غزه رهبر معظم انقلاب از کشورهای عربی و اسلامی در مواجهه با رژیم صهیونیستی خواستند - سیاست مذاکره یک طرفه و بی معنا را دنبال می کنند؟این کشورهای خواهان مذکره باید بدانند تا زمانی که این سیاست کشتار و آواره کردن مردم غزه وجود دارد ، هر گونه سخن گفتن از مذاکره ، کمک به ماشین کشتار کودکان غزه است و دنبال کنندگان اینگونه مذاکره باید از خود و از کودکان و زنان مظلوم غزه خجالت بکشند.